لغتنامه دهخدا
شنوانیدن . [ ش َ / ش ِ ن َ وا دَ ] (مص ) به سمع رساندن . به گوش رسانیدن . (یادداشت مؤلف ). سبب فهمیدن و شنیدن شدن و فهمیدن و شنیدن فرمودن . (ناظم الاطباء). اسماع . (تاج المصادر بیهقی ). شنواندن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شنواندن شود. ||