شنبکلغتنامه دهخداشنبک . [ شَم ْ ب َ ] (اِ) بازیی است که به یک پای برجهند و لگد بر سینه ٔ دیگری زنند و بعضی شنتک دانسته اند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (رشیدی ) (جهانگیری ).
شنبکلغتنامه دهخداشنبک . [ شَم ْ ب َ ] (اِخ ) نام والد عبداﷲ و جد عثمان بن احمد دینوری و جدعبداﷲبن احمد نهاوندی که محدثانند. (منتهی الارب ).
شبکةدیکشنری عربی به فارسیتوري , پنجره مشبک , شبکه , پنجره کوچک بليط فروشها (در سينما و غيره) , سوراخ تور پشه بند , سوراخ , چشمه , تور مانند يا مشبک کردن , بدام انداختن , گير انداختن , ش