شناولغتنامه دهخداشناو. [ ش ِ ] (اِ) شناب که شناوری و آب ورزی باشد. (برهان ) (آنندراج ). سباحت و شنا و آب ورزی . (ناظم الاطباء) : پیغامبر (ع ) فرموده است : علموا صبیانکم الرمایة
مبتهجدیکشنری عربی به فارسیشناور , سبک , سبکروح , خوشدل , بشاش , خوش روي , سرحال , بابشاشت , شاد , دلگشا , شادمان هلهله کننده , فرخنده , فيروز