شناساییدیکشنری فارسی به انگلیسیacquaintance, definition, detection, identification, knowledge, publicity
شناساییلغتنامه دهخداشناسایی . [ ش ِ ] (حامص ) شناسائی . عمل شناختن . وقوف . معرفت . عرف .عرفان . تعریف . علم . شناخت . (یادداشت مؤلف ). معرفت و علم و آگاهی و دانایی . (ناظم الاطبا
کارکرد بیصداsilent runningواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن تجهیزات زیردریایی برای جلوگیری از شناسایی شدن توسط دشمن عملکردی بدون صدا دارند
موشک سطحروsea-skimming missile, sea skimmerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موشک هدایتشوندۀ دریایی که پس از پرتاب، برای جلوگیری از شناسایی شدن، در نزدیک سطح آب حرکت میکند
تفکیکپذیری هدف مغناطیسیmagnetic target resolutionواژههای مصوب فرهنگستانقابلیت تفکیک شدن دامنه و طولموج برای شناسایی بیهنجاریهای مغناطیسی ناشی از یک هدف زمینشناختی
تحلیل موضوعهای نوآیندemerging issues analysisواژههای مصوب فرهنگستانردگیری و شناسایی و بررسی موضوعها پیش از همگانی شدن آنها
ردیابی تماسcontact tracingواژههای مصوب فرهنگستانشناسایی و پیگیری افرادی که با افراد یا حیوانات یا محیط آلوده، در مدتزمان کافی برای آلوده شدن، در تماس بوده باشند