شناسایی راداریradar identificationواژههای مصوب فرهنگستانشناسایی قطعی شیء دیدهشده بر روی صفحۀ رادار با استفاده از تراپاسخگر یا جولان روشمند
شناساییدیکشنری فارسی به انگلیسیacquaintance, definition, detection, identification, knowledge, publicity
شناساییلغتنامه دهخداشناسایی . [ ش ِ ] (حامص ) شناسائی . عمل شناختن . وقوف . معرفت . عرف .عرفان . تعریف . علم . شناخت . (یادداشت مؤلف ). معرفت و علم و آگاهی و دانایی . (ناظم الاطبا
رادار هدفیابtarget acquisition radarواژههای مصوب فرهنگستانراداری که مأموریت آن شناسایی و آشکارسازی هدف است و موقعیت هدف را برای به کارگیری نوع جنگافزار تعیین میکند
نشانفرست راداریradar beacon, raconواژههای مصوب فرهنگستانتراپاسخگر نصبشده در هواگرد که با دریافت کدِ تپ صحیح از رادار زمینی بلافاصله رمز شناسایی را در همان طولِموج یا در طولِموج متفاوت ارسال میکند متـ . تراپاسخگر
رادار ضدآتشبارcounter-battery radar, weapon tracking radarواژههای مصوب فرهنگستانسامانة راداری متحرک که پرتابههای توپ یا توپوار یا خمپاره یا راکت را ازطریق ردیابی مسیر حرکت آنها شناسایی و موقعیتیابی میکند
فضاردیابspacetrackواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ جهانی حسگرهای راداری و اپتیکی و رادیوسنجشی که تمامی اجسام انسانساخت را در مدار زمین شناسایی و ردیابی و ثبت میکند
شناسندگی پادکنشcountermeasures recognitionواژههای مصوب فرهنگستاناحتمال اینکه یک سامانۀ راداری، هنگامی که در معرض پادکنش قرار میگیرد، بتواند نوع پادکنشی را که هدف آن قرار گرفته است بهدرستی شناسایی کند