ترجمه مقاله
سوشال تریدینگ

شناس

šenās

۱. = شناختن
۲. شناسنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): خداشناس، زرشناس، سخن‌شناس، نکته‌شناس.
۳. (صفت) آشنا.

شناس

لغت‌نامه دهخدا

شناس .[ ش ِ ] (اِمص ) اسم مصدر و مصدر دوم غیرمستعمل شناختن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شناختن شود. || (نف مرخم ) مخفف شناسنده . در کلمات مرکب بمعنی شناسنده آید. (فرهنگ فارسی معین ). شناسنده و دریابنده وهمیشه بطور ترکیب استعمال میشود. (ناظم الاطباء). ترکیب ها:- <span c

ترجمه مقاله
سوشال تریدینگ
خرید اشتراک
افزودن واژه
افزونه مرورگر
درباره
ارتباط با ما