شمیملغتنامه دهخداشمیم . [ ش َ ] (اِخ ) اصفهانی . میرزامحمد حسین فرزند میرزاعبدالکریم . از گویندگان قرن دوازده هجری بود و اجدادش از شیراز به اصفهان آمدند. وی خط شکسته نیکو می نوش
شمیملغتنامه دهخداشمیم . [ ش َ ] (اِخ ) حلی حلبی نحوی ، علی بن حسن . متوفای سال 601 هَ . ق . او راست : 1- انیس الجلیس فی التجنیس . 2-حماسه . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به علی شمیم
شمیملغتنامه دهخداشمیم . [ ش َ ] (ع اِ) بوی خوش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). عطر. بوی خوش . بوی . بوی عطر. (یادداشت مؤلف ). بوی خوش آمیخته . (ناظم الاطباء) : بی ز
شمیمیلغتنامه دهخداشمیمی . [ ش ِم ْ می ما ] (ع مص ) شم . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بوییدن . (منتهی الارب ). رجوع به شم شود.
علی شمیملغتنامه دهخداعلی شمیم . [ ع َ ی ِ ش َ ] (اِخ ) ابن حسن بن عنتربن ثابت حلی . مشهور به شمیم و ملقب به مهذب الدین و مکنی به ابوالحسن . وی ادیب و نحوی و لغوی وشاعر بود. در سال 5
شمیمیلغتنامه دهخداشمیمی . [ ش ِم ْ می ما ] (ع مص ) شم . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بوییدن . (منتهی الارب ). رجوع به شم شود.
علی شمیملغتنامه دهخداعلی شمیم . [ ع َ ی ِ ش َ ] (اِخ ) ابن حسن بن عنتربن ثابت حلی . مشهور به شمیم و ملقب به مهذب الدین و مکنی به ابوالحسن . وی ادیب و نحوی و لغوی وشاعر بود. در سال 5