شموخلغتنامه دهخداشموخ . [ ش ُ ] (ع اِمص ) بلندی . ارتفاع . (یادداشت مؤلف ). تشامخ . (یادداشت مؤلف ).
شموخلغتنامه دهخداشموخ . [ ش َ ] (ع ص ) مفازة شموخ ؛ بیابان دور و دوراطراف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
شموخلغتنامه دهخداشموخ . [ ش ُ ] (ع مص ) شمخ است . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بلند شدن کوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلند شدن . (ترجمان القرآن جرجانی ص 62) (المصادر زوز
بلندیلغتنامه دهخدابلندی . [ ب ُ ل َ ] (حامص ، اِ) برآمدگی ، نقیض پستی و کوتاهی . (ناظم الاطباء). برشدگی . شُموخ . عَرار. عَلاوة. عِلْو یا عُلُوّ. قُردَوة. قِنی ̍ : گشاده شود کار
بلند شدنلغتنامه دهخدابلند شدن . [ ب ُ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) افراخته شدن (شمشیر). (ناظم الاطباء). || افراخته شدن (بنا و جز آن ). (فرهنگ فارسی معین ). مرتفع شدن . (آنندراج ). بالا گ
شوامخلغتنامه دهخداشوامخ . [ ش َ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شامخة. شامخات . جبال ٌ شوامخ ؛ کوههای بلند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || چیزهای بلند و بلندیها و این جمع شامخه است مش
قاضی زاده ٔ همدانیلغتنامه دهخداقاضی زاده ٔ همدانی . [ دَ / دِ ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) میرزا سید ابراهیم بن میرزا قوام الدین حسین بن عطاء اﷲ حسینی یا حسنی معروف به قاضی زاده . و ظهیر همدانی از اک