شمشونلغتنامه دهخداشمشون . [ ش َ ] (اِخ ) قاضی عبرانیان . وی مردی زورمند و دلیر بود و رمز شجاعت او را در موهایش می دانستند. بعدها زنی زیبا بنام دلیله به اغوای فلسطینیان این راز را
شمشونلغتنامه دهخداشمشون . [ ش َ ] (اِخ ) قاضی عبرانیان . وی مردی زورمند و دلیر بود و رمز شجاعت او را در موهایش می دانستند. بعدها زنی زیبا بنام دلیله به اغوای فلسطینیان این راز را
رمت لحیلغتنامه دهخدارمت لحی . [ ] (اِخ ) (تپه ٔ لحی ) اسم مکانی است که شمشون در آنجا هزار مرد از فلسطینیان را با چانه ٔ خری به قتل رسانید. (قاموس کتاب مقدس ).
مانوحلغتنامه دهخدامانوح . (اِخ ) (به معنی راحت ) مردی بود از صرعه از توابع «دان » و او پدر شمشون بود.(از قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به همین مأخذ شود.
واپس جستنلغتنامه دهخداواپس جستن . [ پ َ ج َ / ج ِ ت َ ] (مص مرکب ) به عقب جستن : جست واپس ز زیر شمشیرش جز گریختن نماند تدبیرش .میرنظمی (از شعوری ).
تمنالغتنامه دهخداتمنا. [ ت َ م َن ْنا ] (اِخ ) خواجه محمدعلی بن خواجه عبداﷲ تأیید در شهر عظیم آباد هندوستان می زیست در عذوبت بیان و طلاقت لسان منزلتی داشت و در سال 1233 در گذشت