شماتهلغتنامه دهخداشماته . [ ش َ ت َ ] (روسی ، اِ) شماطه . ساعت زنگی . ساعت زنگی بزرگ . (یادداشت مؤلف ). دستگاهی مخصوص در ساعتهای دیواری و رومیزی و بزرگ که با تنظیم کردن آن در لح
شماطهلغتنامه دهخداشماطه . [ش َم ْ ما طَ / طِ ] (از روسی ، اِ) زنگی است که در بعضی ساعتها تعبیه کنند و با عقربه و فنر و پیچ خاصی که دارد آنرا طوری قرار دهند که در سر ساعت دلخواه ش
شماتةلغتنامه دهخداشماتة. [ ش َ ت َ ] (ع مص ) مصدر بمعنی شمات . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شاد شدن به غم دشمن . (منتهی الارب ). شاد شدن به خرابی کسی . (آنندراج ). شادی کردن
شماتةلغتنامه دهخداشماتة. [ ش َ ت َ ] (ع مص ) مصدر بمعنی شمات . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شاد شدن به غم دشمن . (منتهی الارب ). شاد شدن به خرابی کسی . (آنندراج ). شادی کردن
شماتتفرهنگ انتشارات معین(شَ تَ) [ ع . شماتة ] 1 - (مص ل .) شاد شدن به غم دشمن . 2 - (مص م .) سرزنش کردن ، سرزنش .
شماتلغتنامه دهخداشمات . [ ش َ ] (ع مص ) شاد شدن به غم دشمن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به شماتت و شماته شود.
شادی کردنلغتنامه دهخداشادی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) استبشار. (ترجمان القرآن ). تفریح . مسرت نمودن . ابهاج : قارون نکرد شادی چندان به نعمتش کز بهر ایر خواجه کنی تو همی کروز. منجیک
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد اصفهانی ، مکنی به ابوالریان . هندوشاه در تجارب السلف ص 247 آرد که : مولد و منشاء او اصفهان است و در کتابت توغلی نداشت اما مردی