شماتلغتنامه دهخداشمات . [ ش َ ] (ع مص ) شاد شدن به غم دشمن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به شماتت و شماته شود.
شماتلغتنامه دهخداشمات . [ ش ِ ] (ع ص ، اِ) زیانکاران . گویند: رجع القوم شماتاً؛ ای خائبین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
شماتلغتنامه دهخداشمات . [ ش ُم ْ ما ] (ع ص ، اِ)شادشوندگان به مکروهی و خرابی کسی ، و این جمع شامت است که اسم فاعل از شماتت باشد. (آنندراج ) (غیاث ).
شماطلغتنامه دهخداشماط. [ ش ِ ] (ع اِ) توابل . دیگ افزار: قدر تسع شاة بشماطها؛ دیگی که وسعت یک گوسپند با دیگ افزار آن دارد. (ناظم الاطباء). رجوع به دیگ افزار، تابل ، توابل و شمط
شماتةلغتنامه دهخداشماتة. [ ش َ ت َ ] (ع مص ) مصدر بمعنی شمات . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شاد شدن به غم دشمن . (منتهی الارب ). شاد شدن به خرابی کسی . (آنندراج ). شادی کردن
شماتیلغتنامه دهخداشماتی . [ ش َ تا ] (ع ص ، اِ) زیانکاران . واحد ندارد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
شماتتلغتنامه دهخداشماتت . [ ش َ ت َ ] (ع مص ، اِمص ) شاد شدن به خرابی کسی . (غیاث ). شادی در مکروه و خرابی و غم کسی . (ناظم الاطباء). شاد شدن به غم دشمن . شادمانی از مکروهی که دش