شلیتهلغتنامه دهخداشلیته . [ ش َ ت َ/ ت ِ ] (اِ) دامن چین دار که روی نظامی زنانه پوشند:شلیته ٔ قجری ؛ نوعی از آن شلوار است . (یادداشت پروین گنابادی ). نوعی دامن کوتاه و گشاد و پرچ
شلیتهفرهنگ انتشارات معین(شَ تِ) (اِ.) = شلیطه : نوعی دامن کوتاه و گشاده و پرچین که در قدیم زنان روی شلوار می پوشیدند.
شریطهفرهنگ انتشارات معین(شَ طَ یا طِ) [ ع . شریطة ] (اِ.) 1 - شرط و پیمان ؛ ج . شرایط (شرائط ). 2 - دعا یا نفرینی که شاعر در اواخر قصیده به صورت «تا فلان باشد فلان باد» می آورد؛ تأبید
شریطةلغتنامه دهخداشریطة. [ ش َ طَ ] (ع مص ) شریطه . لازم گرفتن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شرط در لازم گرفتن چیزی و اجرای آن در بیع و مانند آن . (از اقرب الم
شلطةلغتنامه دهخداشلطة. [ ش ِ طَ ] (ع اِ) تیر دراز لطیف باریک . ج ، شِلَط. (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة).
شریطهفرهنگ انتشارات معین(شَ طَ یا طِ) [ ع . شریطة ] (اِ.) 1 - شرط و پیمان ؛ ج . شرایط (شرائط ). 2 - دعا یا نفرینی که شاعر در اواخر قصیده به صورت «تا فلان باشد فلان باد» می آورد؛ تأبید