شلپ شلوپلغتنامه دهخداشلپ شلوپ . [ ش ِ ل ِ ش ُ ] (اِ صوت مرکب ) آواز دست و پا زدن در آب . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شلپ و شلپ شود.
شالاپ شلوپلغتنامه دهخداشالاپ شلوپ . [ ش ُ ] (اِ صوت مرکب ) حکایت آواز حرکات پای و دست و جامه ٔ آدمی در آب . (یادداشت مؤلف ). شلب شلوب هم درتداول عامه بکار میرود. رجوع به ترکیب مزبور
شلپ شلوپلغتنامه دهخداشلپ شلوپ . [ ش ِ ل ِ ش ُ ] (اِ صوت مرکب ) آواز دست و پا زدن در آب . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شلپ و شلپ شود.
شلولغتنامه دهخداشلو. [ ش َل ْوْ ] (ع مص ) رفتن . (ناظم الاطباء) (ز منتهی الارب ). گردش کردن . (از اقرب الموارد). || برداشتن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب المو
شلولغتنامه دهخداشلو. [ ش ِل ْوْ ] (ع اِ) اندام با گوشت . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). اندام . (دهار) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). قد و قامت بدن . (ناظم الاطبا