شَاخِصَةٌفرهنگ واژگان قرآنخيره شونده (منظور از شخوص بصر در عبارت "فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ ﭐلَّذِينَ کَفَرُواْ "اين است که چشم آن چنان خيره شود که پلکش به هم نخورد )
شاخصفرهنگ مترادف و متضاد۱. شاخصه، علامت، نما، نماینده ۲. مشخص، معلوم ۳. برجسته، ممتاز، مهم ۴. پایه، ماخذ ۵. میله، نصیبه