شقشقةلغتنامه دهخداشقشقة. [ ش َ ش َ ق َ ] (ع مص ) بانگ کردن شتر نر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ) (از غیاث ) (از اقرب الموارد). || آواز کردن گنجشک . (منتهی ال
شقشقةلغتنامه دهخداشقشقة. [ ش ِ ش ِ ق َ ] (ع اِ) شقشقه . شُش مانندی که شتر در وقت بانگ و مستی از دهان بیرون آرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). ج
شغشغةلغتنامه دهخداشغشغة. [ ش َ ش َ غ َ ] (ع اِ) گردون و اَراده . (ناظم الاطباء). و رجوع به اراده و شعیع شود.
شغشغةلغتنامه دهخداشغشغة. [ ش َ ش َ غ َ ] (ع مص ) جنبانیدن نیزه در مطعون یا سپوختن و نشاندن نیزه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).جنبانیدن سنان در مطعون . (تاج المصادر
شقشقهفرهنگ انتشارات معین(شِ شِ قِ یا قَ) [ ع . شقشقة ] (اِ.) چیزی مانند ریه که شتر هنگام هیجان از دهان خود خارج می کند. ج . شقاشق .
شقشقهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهچیزی مانند ریه که شتر هنگام هیجان و مستی و بانگ کردن از دهان خود خارج میکند.
شقشقهفرهنگ انتشارات معین(شِ شِ قِ یا قَ) [ ع . شقشقة ] (اِ.) چیزی مانند ریه که شتر هنگام هیجان از دهان خود خارج می کند. ج . شقاشق .
غملاسلغتنامه دهخداغملاس . [ غ ِ ] (ع ص ) شقشقة غملاس ؛ شقشقه ٔ سطبر، و آن ریه مانندی است که شتر وقت مستی از دهان برآرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شقشقة ضخمة. (اقرب الموارد). رجو
تهدیرلغتنامه دهخداتهدیر. [ ت َ ] (ع مص )بانگ کردن شتر بی شقشقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بانگ کردن کبوتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم ا
دبهلغتنامه دهخدادبه . [دَب ْ ب َ / ب ِ ] (اِ) شقشقة: ضمز؛ نگاه داشتن شتر دبه را در دهان و نشخوار ناکردن آن . (منتهی الارب ). بعیر ضامز؛ شتر که دبه از دهان بیرون نیارد. (منتهی ا