شقذلغتنامه دهخداشقذ. [ ش ُ / ش َ ] (ع اِ) ما به شقذ و لا نقذ؛ نیست او را عیب و خللی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ما به شقذ و لا نقذ؛ نیست او را چیزی .
شقذلغتنامه دهخداشقذ. [ ش َ ] (ع اِ) گرگ . || (ص ) آنکه هر چیز و هر کسی را چشم زند. (از اقرب الموارد). و رجوع به شقذان شود.
شقذلغتنامه دهخداشقذ. [ ش َ ] (ع مص ) دور شدن و دور رفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
شقذلغتنامه دهخداشقذ. [ ش َ ق َ ] (ع اِ) ما له شقذ و لا نقذ؛ نیست او را چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ما له شقذ و لا نقذ؛نیست او را جنبش
شقذلغتنامه دهخداشقذ. [ ش َ ق َ ] (ع مص ) چشم زدن کسی مردم و جزآن را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
شغزلغتنامه دهخداشغز. [ ش َ ] (ع مص ) گردنکشی کردن و زیادتی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).تطاول . (اقرب الموارد). || برآغالانیدن میان قومی . (منتهی الارب ) (آ
شقذاءلغتنامه دهخداشقذاء. [ ش َ ] (ع ص ) عقاب سخت گرسنه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به شقذی ̍ شود.
شقذانلغتنامه دهخداشقذان . [ ش َ ق َ ] (ع ص ، اِ) کسی که خواب نکند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کسی که مردم و هر چیزی را چشم زند. (منتهی الارب ) (از آنندرا
شقذانلغتنامه دهخداشقذان .[ ش ِ ] (ع اِ) حشرات الارض و هوام و جانوران ریزه ٔ زمینی . || جانوران خزنده و گزنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || گرگ
شقذیلغتنامه دهخداشقذی . [ ش َ ق َ ذا ] (ع ص ) عقاب سخت گرسنه . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به شقذاء شود.
شاذدیکشنری عربی به فارسیغير عادي , ناهنجار , خارج از رسم , بيمورد , مغاير , متناقض , بي شباهت , غير متشابه , غيرمعمولي , بيقاعده , بي قاعده (در مورد فعل) , خلا ف قاعده , بي رويه , غير
شقذانلغتنامه دهخداشقذان . [ ش َ ق َ ] (ع ص ، اِ) کسی که خواب نکند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کسی که مردم و هر چیزی را چشم زند. (منتهی الارب ) (از آنندرا
شقذانلغتنامه دهخداشقذان .[ ش ِ ] (ع اِ) حشرات الارض و هوام و جانوران ریزه ٔ زمینی . || جانوران خزنده و گزنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || گرگ
شقذاءلغتنامه دهخداشقذاء. [ ش َ ] (ع ص ) عقاب سخت گرسنه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به شقذی ̍ شود.
شقذیلغتنامه دهخداشقذی . [ ش َ ق َ ذا ] (ع ص ) عقاب سخت گرسنه . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به شقذاء شود.
شقاذیلغتنامه دهخداشقاذی . [ ش َ ذا ] (ع اِ) ج ِ شَقْذ و شِقْذ و شُقَذ. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ شقذ، به معنی بچه ٔ آفتاب پرست . (آنندراج ). و رجوع به شقذ شود.