شقصیلغتنامه دهخداشقصی . [ ش ِ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن حسن بن محمد شقصی طوسی . در شقص اقامت داشت و از ابومحمد اسماعیل بن عمرو المقری مصری روایت شنید و ابوالقاسم هبةاﷲبن عبدالوار
شقصیلغتنامه دهخداشقصی . [ ش ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به شقص که دیهی است از سراة به جیله در نواحی مکه . (از لباب الانساب ).
شقایقفرهنگ انتشارات معین(شَ یِ) (اِ.) گیاهی است یکساله از تیرة خشخاش که غالباً در مزارع و کشتزارها م ی روید. گلش منفرد و بزرگ و زیبا به رنگ قرمز است .
شثیرلغتنامه دهخداشثیر. [ ش َ ] (ع اِ) ریزه چوبها و شاخهای باریک است که از بیخ درخت روید. (شرح قاموس ) (منتهی الارب ). || اول گیاه که بعد گیاه خشک و پژمریده روید. (از اقرب الموار
شقایق پیچلغتنامه دهخداشقایق پیچ . [ ش َی ِ ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گیاهی است بالارونده از تیره ٔ آلاله ها که دارای برگهای متقابل است . شیره ٔ برگهایش پوست بدن را ملتهب و قرمز
شقایق نعمانلغتنامه دهخداشقایق نعمان . [ ش َ ی ِ ق ِ ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شقائق النعمان . لاله ٔ کوهی . آلاله . (یادداشت مؤلف ) : باغها داشتم پر از گل سرخ دشتها پر شقایق نعما