شقاوةلغتنامه دهخداشقاوة. [ ش َ / ش ِ وَ ] (ع اِمص ) شقاوه . بدبختی . ضد سعادت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بدبختی . شقاء. شقوة. (مهذب الاسماء). بدبختی .(دهار) (ترج
شقاوةلغتنامه دهخداشقاوة. [ ش َ / ش ِ وَ ] (ع مص )مصدر به معنی شقا و شقاء. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بدبخت شدن . (دهار) (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ).
شقاوتفرهنگ انتشارات معین(شَ وَ) [ ع . شقاوة ] 1 - (مص ل .) بدبخت شدن .2 - (اِمص .)بدبختی .3 - سخت - دلی .
شاوه قریتینلغتنامه دهخداشاوه قریتین . [ وِ ق َ ی َ ت َ ] (اِخ ) همواره ٔ دو قریه و آن همواره ای است که درنزدیکی شهر قریتایم است که در اراضی موآب واقع است .اوسیلبیوس گوید که آنجا در ایا
شقاوتفرهنگ انتشارات معین(شَ وَ) [ ع . شقاوة ] 1 - (مص ل .) بدبخت شدن .2 - (اِمص .)بدبختی .3 - سخت - دلی .
اصحاب شقاوتلغتنامه دهخدااصحاب شقاوت . [ اَ ب ِ ش َ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصحاب الشقاوة. تیره بختان . بیچارگان . گناهکاران . رجوع به حکمت اشراق چ کربن ص 230 شود.
شقاءلغتنامه دهخداشقاء. [ ش َ ] (ع مص ) شقا. بدبخت شدن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (دهار) (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). مصدر به معنی شقاوة [ ش َ / ش ِ وَ ]. رنجه شدن . (ترج
شقوةلغتنامه دهخداشقوة. [ ش َ ق ْ / ش ِ ق ْ وَ ] (ع مص ) شقا. شقاء. شقاوة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بدبخت شدن . (آنندراج ). رجوع به شقا و شقاء شود.
زرعلغتنامه دهخدازرع . [ زَ ] (ع مص ) کشت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ). کاشتن تخم را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).کاشت