لغتنامه دهخدا
شقر.[ ش َ ق ِ ] (ع اِ) لاله . (منتهی الارب ) (آنندراج ). لاله و شقایق . ج ، شُقْران ، شُقّار، شُقاری ̍، شَقاری ̍. (از ناظم الاطباء). شقایق است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). شقایق نعمان است . (از اقرب الموارد) (از مخزن الادویه ). لاله ٔ کوهی . (غیاث ). شقایق . لاله . (بحر الجواهر) (