شفلغتنامه دهخداشف . [ ش َ ] (اِ) شب . (از برهان ) (انجمن آرا) (فرهنگ جهانگیری ). || سرشف . (یادداشت مؤلف ).
شفلغتنامه دهخداشف . [ ش َف ف / ش ِف ف ] (ع ص ، اِ) جامه ٔ تنک که از ورای آن چیزها دیده شود. ج ، شُفوف . (ناظم الاطباء). جامه ٔ تنک . (مهذب الاسماء) (آنندراج ). پارچه ٔ تنک و ن
شفلغتنامه دهخداشف . [ ش َف ف / ش ِف ف ] (ع مص ) جنبیدن . || افزون شدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). افزون آمدن . (المصادر زوزنی چ بینش ص 308) (دهار) (تاج المصادر بیهقی )
atدیکشنری انگلیسی به فارسیدر، ات، به، سر، بر، در نتیجه، نزدیک، بطرف، بنا بر، از قرار، بسوی، پهلوی، بر حسب، بقرار
شفلغتنامه دهخداشف . [ ش َ ] (اِ) شب . (از برهان ) (انجمن آرا) (فرهنگ جهانگیری ). || سرشف . (یادداشت مؤلف ).
شفلغتنامه دهخداشف . [ ش َف ف / ش ِف ف ] (ع ص ، اِ) جامه ٔ تنک که از ورای آن چیزها دیده شود. ج ، شُفوف . (ناظم الاطباء). جامه ٔ تنک . (مهذب الاسماء) (آنندراج ). پارچه ٔ تنک و ن
شفلغتنامه دهخداشف . [ ش َف ف / ش ِف ف ] (ع مص ) جنبیدن . || افزون شدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). افزون آمدن . (المصادر زوزنی چ بینش ص 308) (دهار) (تاج المصادر بیهقی )
شفلغتنامه دهخداشف . [ ش ِف ف ] (ع اِ) سود. (یادداشت مؤلف ) (از برهان ). || زیان (از اضداد است ). (یادداشت مؤلف ) (از برهان ).
بیشوفلغتنامه دهخدابیشوف . [ شُف ْ ] (اِخ ) تئودور لودویگ ویلهلم (1807 - 1882 م .). عالم آلمانی فیزیولوژی . صاحب نظر در باب خون و رویان شناسی . (دائرةالمعارف فارسی ).