840 مدخل
خدمتکار
(شَ) [ ع . ] (ص .) شفاعت کننده ، پایمرد.
پلویی که به همراه سبزی شوید طبخ شود
شفوي
شرنقة
پایمرد، دخیل، شافع، شفاعتگر، فریادرس، میانجی، واسطه
aedicule
aterian
antediluvial
aedoeagi
پیش بینی شده
شفیر، طفره رو
شفیع
شفتی
شفایافتن، درمان شدن، علاج شدن، بهبود یافتن، مداوا شدن
شفیع، میانجیگر، میانجی، واسطه