شغافلغتنامه دهخداشغاف . [ ش َ ] (ع اِ) غلاف دل یا پرده ٔ آن یا دانه ٔ دل یا خال سیاه آن یا درآمدنگاه بلغم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (دهار) (از ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). حجاب قلب . غشاء. غلاف قلب . حبه ٔ قلب . سویدای دل . (یادداشت مؤلف ). پوشش دل . (مهذب الاسماء) <span cla
شغافلغتنامه دهخداشغاف . [ ش ُ ] (ع اِ) درد تلاق . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || درد غلاف دل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شکم درد. (از اقرب الموارد). || بیماری زیر تهیگاه از جانب راست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به شَغاف شود.
شغفلغتنامه دهخداشغف . [ ش َ ] (ع مص ) رسیدن دوستی مر غلاف دل کسی را، و کذا: شغفه المرض . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 61) (از تاج المصادر بیهقی ) (از غیاث اللغات ). قوله تعالی : قد شغفها
شغفلغتنامه دهخداشغف . [ ش َ / ش َ غ َ ] (ع اِ) درآمدنگاه بلغم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به شغاف شود. || دانه ٔ دل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به شغاف شود. || غلاف دل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ) (ا
شغفلغتنامه دهخداشغف . [ ش َ غ َ ] (ع اِ) پوست درخت غاف . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || دورترین مرحله ٔ محبت و دوستی . (از اقرب الموارد). و رجوع به شغاف شود.
شغفلغتنامه دهخداشغف . [ ش َ غ َ ] (ع مص ) به غلاف دل کسی آویخته شدن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). شیفته گردانیدن . رسیدن دوستی به میان دل . || درآویختن چیزی به چیزی . (غیاث اللغات ).
شَغَفَهَافرهنگ واژگان قرآندرون قلبش نفوذ کرده (در عبارت "شغفها حبا "يعني محبت يوسف تا شغاف قلب زليخا راه يافته بود و شغاف قلب به معناي غلافي است که محيط به قلب است . )
درآمدنگاهلغتنامه دهخدادرآمدنگاه . [ دَ م َ دَ ] (اِ مرکب ) جای درآمدن : شغف ، شَغاف ؛ درآمدنگاه بلغم . (منتهی الارب ).
حجاب القلبلغتنامه دهخداحجاب القلب . [ ح ِ بُل ْ ق َ ] (ع اِ مرکب ) شغاف . (ترجمان القرآن ). و رجوع به حجاب شود.
شغفلغتنامه دهخداشغف . [ ش َ غ َ ] (ع اِ) پوست درخت غاف . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || دورترین مرحله ٔ محبت و دوستی . (از اقرب الموارد). و رجوع به شغاف شود.
شغفلغتنامه دهخداشغف . [ ش َ / ش َ غ َ ] (ع اِ) درآمدنگاه بلغم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به شغاف شود. || دانه ٔ دل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به شغاف شود. || غلاف دل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ) (ا