شغارهلغتنامه دهخداشغاره . [ ش َ رَ / رِ ] (اِ) حیوانیست . ظربان . انگورخوار. مفرق النعم . (یادداشت مؤلف ).
شغارةلغتنامه دهخداشغارة. [ ش َغ ْ غا رَ ] (ع اِ) سنگ چخماق و سنگ آتش زنه . (ناظم الاطباء). سنگ آتش زنه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
شغارةلغتنامه دهخداشغارة. [ ش َغ ْ غا رَ ] (ع اِ) سنگ چخماق و سنگ آتش زنه . (ناظم الاطباء). سنگ آتش زنه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
غريردیکشنری عربی به فارسیدستفروش , دوره گرد , خرده فروش , گورکن , خرسک , شغاره , سربسر گذاشتن , اذيت کردن , ازار کردن
badgerدیکشنری انگلیسی به فارسیگرگ، گورکن، دوره گرد، خرسک، دستفروش، خرده فروش، شغاره، اذیت کردن، ازار کردن
انگورخوارلغتنامه دهخداانگورخوار. [ اَ خوا / خا ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) ظربان و آن حیوانی است چون گربه ، بدبوی . (دهار). طرباء. شغاره . مفرق النعم . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ظربان و