شعثاءلغتنامه دهخداشعثاء. [ ش َ ] (ع ص )زن ژولیده موی . ج ، شُعث . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تأنیث اشعث به معنی زن پریشان موی . (یادداشت مؤلف )
شعثانلغتنامه دهخداشعثان . [ ش َ ] (ع ص ) شعثان الرأس ؛ژولیده موی غبارآلوده سر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به شَعَث شود.
شعراءلغتنامه دهخداشعراء. [ ش َ ] (ع ص ) مؤنث اشعر. درشت و زشت اززن و ماده شتر و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). خشن و زشت . (از اقرب الموارد)
شعراءلغتنامه دهخداشعراء. [ ش ُ ع َ ] (اِخ ) سوره ٔ بیست و ششم از قرآن کریم و آن 227 آیت است ، پس از فرقان وپیش از نمل . در مکه نازل شده و با این آیه شروع میشود: طسم تلک آیات الکت
ابوالحکملغتنامه دهخداابوالحکم . [ اَ بُل ْ ح َ ک َ ] (اِخ ) زیدبن ابی الشعثاء العنزی . محدث است . او از براء و از او ابوبلج روایت کند.
کالیده مویلغتنامه دهخداکالیده موی . [ دَ / دِ ] (ص مرکب ) شَعَث .اشعث . شعثاء. آشفته و ژولیده موی : رسول علیه السلام اشعث و اغبر و کالیده موی و گردناک ... (تفسیرابوالفتوح رازی ج 2 ص 1
جابرلغتنامه دهخداجابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن زید الازدی . مکنی به ابی الشعثاء، تابعی است . عطا از ابن عباس آرد اگر مردم بصره بگفته ٔ جابربن زید گوش بدهند علم آنان را بکتاب خدا وسیع
حارثلغتنامه دهخداحارث . [ رِ ] (اِخ )ابن سوید التمیمی مکنی به ابوعایشه . از تابعین و محدثینی است که گویند جاهلیت را درک کرده و بقول ابن عیینة از بزرگان اصحاب عمروبن مسعود است و