شعباتلغتنامه دهخداشعبات . [ ش ُ ع َ ] (از ع ، اِ) ج ِ شعبه . (یادداشت مؤلف ).شعبه های بسیار. (از ناظم الاطباء). رجوع به شعبة شود. || فروع . شاخه ها. (فرهنگ فارسی معین ).
شعباتفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. = شعبه۲. (موسیقی) [قدیمی] مجموع بیستوچهار شعبهای که دوازده مقام موسیقی را تشکیل میدادند.
شباتلغتنامه دهخداشبات . [ ش َ ] (اِ) صورتی از شباط، ماه آخر زمستان از سال رومی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شباط شود.
شعفاتلغتنامه دهخداشعفات . [ ش َ ع َ ] ع اِ) ج ِ شَعَفَة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ شعفة، به معنی سر کوه و سر هر چیزی . (آنندراج ). و رجوع به شعفة شود.
تاسکلغتنامه دهخداتاسک . [ ] (اِخ ) (چشمه ٔ...) از شعبات رودخانه ٔ فهلیان ممسنی . (فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 328).
ادریسلغتنامه دهخداادریس . [ اِ ] (اِخ ) دریس .از شعبات قبیله ٔ بنی کعب از طوایف خوزستان ایران است . این طایفه در نقاط مختلفه متفرق میباشند جماعتی ازآن در حارثه از اراضی جزیرةالخض
شیرعلیلغتنامه دهخداشیرعلی . [ع َ ] (اِخ ) از شعبات طایفه ٔ جاکی از تیره ٔ لیراوی ، از طوایف کوه گیلویه ٔ ایران و گویا سابقاً مرکب از هزار خانواده بوده با طایفه ٔ شهرویی که شعبه ای
باکتروسلغتنامه دهخداباکتروس . [ ] (اِخ ) از شعبات جیحون بشمار میرفته و ساتراپی باختریان را مشروب می ساخته است . (از ایران باستان پیرنیا). بلخی دریا. (یادداشت مؤلف ). بلخ آب .