شظافةلغتنامه دهخداشظافة. [ ش َ ف َ ] (ع مص ) خشک شدن و نیک پژمرده گردیدن درخت . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
شأفةلغتنامه دهخداشأفة. [ ش َءْ ف َ ] (ع اِ) ریش سوختنی که زیر قدم برآید و علاج آن به داغ کنند و اگر ببرند صاحب آن بمیرد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از صحاح اللغة) (دهار)
شأفةلغتنامه دهخداشأفة. [ ش َءْ ف َ ] (ع ص ) رجل شأفة؛ مرد گرامی و دلاور. (از ذیل اقرب الموارد از لسان ).
شأفةلغتنامه دهخداشأفة. [ش َءْ ف َ ] (ع مص ) بمعنی شآفة؛ ریش برآمدن از کف پای . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || بخشم آوردن . (از اقرب الموارد). بخشم آوردن کسی را. (منتهی
شظفلغتنامه دهخداشظف . [ ش َ ظَ ] (ع مص ) بدزندگانی گردیدن و تنگ زیست شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خشک شدن وپژمردن درخت . (از اقرب الموار
slitsدیکشنری انگلیسی به فارسیشکافها، شکاف، چاک، روزنه، درز، رخ، بریدگی، غاز، فرجه، چاک دادن، شکافتن، دریدن
شأفةلغتنامه دهخداشأفة. [ ش َءْ ف َ ] (ع اِ) ریش سوختنی که زیر قدم برآید و علاج آن به داغ کنند و اگر ببرند صاحب آن بمیرد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از صحاح اللغة) (دهار)
شأفةلغتنامه دهخداشأفة. [ ش َءْ ف َ ] (ع ص ) رجل شأفة؛ مرد گرامی و دلاور. (از ذیل اقرب الموارد از لسان ).
شأفةلغتنامه دهخداشأفة. [ش َءْ ف َ ] (ع مص ) بمعنی شآفة؛ ریش برآمدن از کف پای . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || بخشم آوردن . (از اقرب الموارد). بخشم آوردن کسی را. (منتهی