شطشاطلغتنامه دهخداشطشاط. [ ش َ ] (ع اِ) یک نوع مرغی . (ناظم الاطباء). نوعی از مرغان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
شطاطلغتنامه دهخداشطاط. [ ش َ / ش ِ ] (ع اِمص ) درازی . || دوری . || راستی قامت مردم و نیزه و اعتدال آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) پاره
شطاطلغتنامه دهخداشطاط. [ ش َ / ش ِ ] (ع مص ) دور شدن . (ناظم الاطباء) (المصادر زوزنی ). || راست قامت شدن . || دارای اندام معتدل بودن . (ناظم الاطباء).
شطاطةلغتنامه دهخداشطاطة. [ ش َ طَ ] (ع اِمص ) دوری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به شطاط شود.
شطاطیرلغتنامه دهخداشطاطیر. [ ش َ ] (اِخ ) شهرستانی است به صعید ادنی . (منتهی الارب ). کوره ای است در سمت مغرب نیل در صعید ادنی . (از معجم البلدان ).
شمشاطلغتنامه دهخداشمشاط. [ ش َ ] (اِخ ) نام موضعی است .(از ناظم الاطباء). شهری است از آن شهر است ابوالربیع محمدبن زیاد شمشاطی محدث . (منتهی الارب ). شمشاط از اقلیم پنجم است [ از
شطاطلغتنامه دهخداشطاط. [ ش َ / ش ِ ] (ع اِمص ) درازی . || دوری . || راستی قامت مردم و نیزه و اعتدال آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) پاره
شطاطلغتنامه دهخداشطاط. [ ش َ / ش ِ ] (ع مص ) دور شدن . (ناظم الاطباء) (المصادر زوزنی ). || راست قامت شدن . || دارای اندام معتدل بودن . (ناظم الاطباء).
شطاطةلغتنامه دهخداشطاطة. [ ش َ طَ ] (ع اِمص ) دوری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به شطاط شود.
شطاطیرلغتنامه دهخداشطاطیر. [ ش َ ] (اِخ ) شهرستانی است به صعید ادنی . (منتهی الارب ). کوره ای است در سمت مغرب نیل در صعید ادنی . (از معجم البلدان ).
شمشاطلغتنامه دهخداشمشاط. [ ش َ ] (اِخ ) نام موضعی است .(از ناظم الاطباء). شهری است از آن شهر است ابوالربیع محمدبن زیاد شمشاطی محدث . (منتهی الارب ). شمشاط از اقلیم پنجم است [ از