شابعلغتنامه دهخداشابع. [ ب ِ ] (ع ص ) سیر و جز در شعر شنیده نشده و در نثر بکار بردن آن جائز نیست . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سیر ضد گرسنه . (ناظم الاطباء).
شباملغتنامه دهخداشبام . [ ] (اِخ ) (به معنی سرما) نام شهری است در مشرق اردن که «رأوبین » و «جاد» در طلب آن بودند. (سفر اعداد: 32:3) (قاموس کتاب مقدس ).
شباملغتنامه دهخداشبام . [ ش َ ] (ع اِ) نام گیاهی است . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گیاهی است که بدان رنگ حنا فزونی می یابد. (از متن اللغة).
شباملغتنامه دهخداشبام . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن جشم . جدی است جاهلی و فرزندان وی از بطن همدان از قحطانیه اند. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 405).
شباملغتنامه دهخداشبام . [ ش ِ ] (اِخ ) کوه بزرگی است در صنعاء. درختان و چشمه های بسیاردارد که آب آشامیدنی صنعاء از آن است و یک شبانه روزبا صنعاء فاصله دارد. (از معجم البلدان ).
شابعلغتنامه دهخداشابع. [ ب ِ ] (ع ص ) سیر و جز در شعر شنیده نشده و در نثر بکار بردن آن جائز نیست . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سیر ضد گرسنه . (ناظم الاطباء).
شباملغتنامه دهخداشبام . [ ] (اِخ ) (به معنی سرما) نام شهری است در مشرق اردن که «رأوبین » و «جاد» در طلب آن بودند. (سفر اعداد: 32:3) (قاموس کتاب مقدس ).
شباملغتنامه دهخداشبام . [ ش َ ] (ع اِ) نام گیاهی است . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گیاهی است که بدان رنگ حنا فزونی می یابد. (از متن اللغة).
شباملغتنامه دهخداشبام . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن جشم . جدی است جاهلی و فرزندان وی از بطن همدان از قحطانیه اند. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 405).
شباملغتنامه دهخداشبام . [ ش ِ ] (اِخ ) کوه بزرگی است در صنعاء. درختان و چشمه های بسیاردارد که آب آشامیدنی صنعاء از آن است و یک شبانه روزبا صنعاء فاصله دارد. (از معجم البلدان ).