شش مههلغتنامه دهخداشش مهه . [ ش َ / ش ِ م َ هََ / هَِ ] (ص نسبی ) ششماهه : شاخ چو مریم از صفت عیسی شش مهه به برکرده بسان مریمش نفخه ٔ روح شوهری . خاقانی .رجوع به ششماهه شود.
ماهلغتنامه دهخداماه . (اِخ ) قمر. (فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ جهانگیری ). بمعنی نیر اصغر است که عربان قمر خوانند. (برهان ). قمر را گویند و به زبان دری و تبری مونک و مانک گویند. (ا
سنجرلغتنامه دهخداسنجر. [ س َ ج َ ] (اِخ ) ابن ملکشاه . معزالدین ابوالحارث احمدبن ملکشاه سلجوقی ، آخرین پادشاه از سلجوقیان بزرگ جلوس 511 هَ . ق . فوت 552 هَ . ق . بنابه قول مورخا
یلغتنامه دهخدای . [ ای ] (پسوند) به آخر کلمه درآید و نشانه ٔ وحدت باشد. یاء نشانه ٔ وحدت نیز از یاآت مجهول است و به معنی «یک » و «یکی » و «یکتن » باشد. مانند فقیری یا کتابی ی
پرآشوبلغتنامه دهخداپرآشوب . [ پ ُ ] (ص مرکب )پرفتنه . پرغوغا. پُر از جنگ . بس آشفته : جهان خانه ٔ دیو بدپیکر است سرائی پرآشوب و دردسر است . اسدی (گرشاسبنامه ص 437).بچشم عقل در این
گانلغتنامه دهخداگان . (پسوند) مزید مؤخر نسبت و اتصاف است که در آخراسماء و صفات بجای موصوف درآید. شمس قیس در المعجم (چ مدرس رضوی ص 175) آرد: «حرف نسبت و تکریر اعداد و آن گاف و