شسیسلغتنامه دهخداشسیس . [ ش َ ] (ع اِ) ج ِ شَس ّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شس شود.
شسیسلغتنامه دهخداشسیس . [ ش َ ] (ع مص ) لاغر شدن و خشک گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به شسوس شود.
شسلغتنامه دهخداشس . [ ش ُس س ] (ع اِ) زمین سخت و درشت که به یک سنگ ماند. ج ، شِساس ، شُسوس ، شَسیس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زمین سخت . (مه
شسوسلغتنامه دهخداشسوس .[ ش ُ ] (ع مص ) لاغر و خشک گردیدن . (ناظم الاطباء). خشک شدن چیزی . (از اقرب الموارد). رجوع به شسیس شود.