9 مدخل
مشخص شد، مشخص، محقق
تشخیص دهنده
مطمئن شوید، معلوم کردن، محقق کردن، معین کردن، ثابت کردن
اطمینانپذیری
مشخص می کند، معلوم کردن، محقق کردن، معین کردن، ثابت کردن
تشخیص، اثبات، تحقیق