accessionدیکشنری انگلیسی به فارسیپیوستن، ورود، جلوس، تابع وصول، نزدیکی، دخول، پیشرفت، نیل، شیوع، تملک نماء، نمايات، الحاق حقوق، شرکت در مالکیت، افزایش، شییء اضافه یا الحاق شده، تابع وصول کردن،