شخیدلغتنامه دهخداشخید. [ ش َ ] (ع اِ) لقبی است در عربی مانند حضرت و قبله . (از برهان ) (از انجمن آرا).
شخیدلغتنامه دهخداشخید. [ ش َ ] (ع اِ) لقبی است در عربی مانند حضرت و قبله . (از برهان ) (از انجمن آرا).
شنجودلغتنامه دهخداشنجود. [ ش َ ] (اِ) زخم و جراحت . || (ص ) مجروح . (ناظم الاطباء). (شاید دگرگون شده ٔ شخود باشد).
شختهلغتنامه دهخداشخته . [ ش َ ت َ / ت ِ ] (اِ) شجام . شجد. شخد. شبی از زمستان صحو و بی ابر و سخت سرد. سرمای سخت خشک در شبهای زمستان پس از باریدن برف و صافی شدن هوا از ابر و مه .