شرعیلغتنامه دهخداشرعی . [ ش ِ عی ی ] (ع اِ) زه کمان . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به معنی های شِرعَة. (منتهی الارب ). رجوع به شرعة شود. || مثل و مانند.(ناظم الاطباء). مانند چیزی
شرعیاتلغتنامه دهخداشرعیات . [ش َ عی یا ] (ع اِ مرکب ) ج ِ شرعیة. علوم و احکام شرعی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شرعی و شرعیة شود.
شرعیةلغتنامه دهخداشرعیة. [ ش َ عی ی َ ] (ع ص نسبی )شرعیه . مؤنث شرعی . منسوب به شرع . ج ، شرعیات : احکام شرعیه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شرع و شرعی شود.- دعاوی شرعیة ؛ ادعاها