شرطینلغتنامه دهخداشرطین . [ ش َ رَ طَ ] (اِخ ) منزل اول از منازل قمر است و از کواکب برج حمل باشد. (از جهان دانش ). رقیب غفر است . (یادداشت مؤلف ). نخستین از منازل قمر. (التفهیم
شرینگفرهنگ انتشارات معین(ش ) [ انگ . ] 1 - (اِ.) پارچه ، لباس و غیره . 2 - (مص .) آب رفتن ، کوچک شدن ، تکیدگی ، افت به معنای کاهش حجم مواد.
شرطانلغتنامه دهخداشرطان . [ ش َ رَ ] (اِخ ) تثنیه ٔ شرط. دو ستاره انددر برج حمل و آن هر دو بر شاخ وی است . و بجانب شمال ستاره ای است خرد و بعضی عرب این هر سه را منازل قمرگویند و
رباطاتلغتنامه دهخدارباطات . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رباط. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). ورجوع به رباط در معنی سلسله ٔ اعصاب شود. || (اصطلاح منطق ) در نزد اهل
اشراطلغتنامه دهخدااشراط. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ شَرط. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 61). ج ِ شَرَط. نشانه ها. و اشراطالساعة؛ نشانه های قیامت . (منتهی الارب ). نشانه های رستخیز. || اشراط قو
حمللغتنامه دهخداحمل . [ ح َ م َ ] (ع اِ) بره . (منتهی الارب ). خروف . (اقرب الموارد). || بره ٔ چند ماهه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، حُملان . (اقرب الموارد). || بره ٔ س
لهیبلغتنامه دهخدالهیب . [ ل ُ هََ ] (اِخ ) ابن مالک اللهبی ... قاله ابن مندة و حکی فیه ابوعمر لهب مکبرا و به جزم الرشاطی قال ابن مندة له خبر رواه عبداﷲبن محمد العدوی باسناد لایث