لغتنامه دهخدا
شرسوف . [ ش ُ ] (ع اِ) کرکرانک یا سر استخوانهای پهلو که سوی شکم باشد. ج ، شراسیف . سر استخوان پهلو از سوی شکم . (مهذب الاسماء) (دهار) (بحر الجواهر). غضروفی است که به هریک از دنده ها آویخته است ، مانند غضروف کتف و در صحاح مقطع دنده از سوی شکم است . (از اقرب الموارد). مقابل سین