شرخریلغتنامه دهخداشرخری . [ ش َ خ َ ] (حامص مرکب ) عمل شرخر. مدعاها را خریدن پیش از اثبات در محکمه . (یادداشت مؤلف ).
avoidدیکشنری انگلیسی به فارسیاجتناب کردن، دوری کردن از، طفره رفتن، طفره رفتن از، حذر کردن از، احتراز کردن، الغاء کردن، عدول کردن
avoidsدیکشنری انگلیسی به فارسیاجتناب می کند، اجتناب کردن، دوری کردن از، طفره رفتن، طفره رفتن از، حذر کردن از، احتراز کردن، الغاء کردن، عدول کردن
واثق بالغتنامه دهخداواثق با. [ ث ِ ق ُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) نهمین خلیفه ٔ عباسی ، کنیه ٔ او ابوجعفر بود و نام وی هارون بن محمد معتصم بن هارون ، نام مادرش قراطیس و جاریه ای
دستیار کارگردانassistant directorواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که وظایف متنوعی از قبیل برنامهریزی زمانی و هماهنگی گروه تولید و برگزاری تمرینها را که کارگردان به وی محول کرده است، بر عهده دارد
افق سبکیhorizon styleواژههای مصوب فرهنگستانافقی که در آن سبک هنری شاخصی که در حوزههای مختلف فرهنگی در گسترۀ جغرافیایی پهناوری برای دورۀ زمانی نسبتاً کوتاهی گسترش یافته است
میانگین خودروسوارگانaverage vehicle ridership, AVRواژههای مصوب فرهنگستاننسبت کل مسافران همۀ شیوههای حملونقل در محدودهای معین و در بازۀ زمانی مشخص به تعداد سفرهای انجامشده با خودروهای شخصی در همان محدوده و در همان زمان
تاج خان افغانلغتنامه دهخداتاج خان افغان . [ ن ِ اَ ] (اِخ ) مؤلف تاریخ شاهی آرد:... تاج خان افغان که از جانب سلطان ابراهیم لودی حاکم چنار بود زنی داشت لادملک نام که مصور قضاچون او صورتی