شرحلغتنامه دهخداشرح . [ ش َ ] (ع مص ) گوشت را به قطعات بلند بریدن . (از اقرب الموارد). قطع کردن گوشت را از عضو یا قطع کردن گوشت را از استخوان مانند شرّح . (از تاج العروس ). شرح
عندلغتنامه دهخداعند. [ ع ِ دَ / ع َ دَ / ع ُ دَ ] (ع اِ) ظرف غیرمتصرف است برای مکان ، خواه حقیقی باشد، مانند: جلست عند زید (نزد زید نشستم )؛ و خواه مجازی ، مانند: عند زید علم ٌ
سائحلغتنامه دهخداسائح . [ ءِ ] (ع ص ) جهان گرد. آنکه سیاحت کند. ج ، سائحون و سیاح . (اقرب الموارد). این انتساب کثرت سفر وسیاحت را میرساند. (سمعانی ). || روزه دار.(دهار). || ملاز
سابغلغتنامه دهخداسابغ. [ ب ِ ] (ع ص ) دراز از هر چیز. (منتهی الارب ). طویل ، آنچه بزمین میرسد، دراز شده بسوی زمین . (شرح قاموس ). دراز مانند جامه و موی و زره و مانند آن . (تاج ا
سابغةلغتنامه دهخداسابغة. [ ب ِ غ َ ] (ع ص ) تأنیث سابغ. رجوع به سابغ شود. || زره فراخ . (صحاح ) (منتهی الارب ) (ترجمه ٔ صحاح ). زره تمام . (ترجمان القرآن ) : و سابغة تغشی البنان