۱. گشودن؛ وسعت دادن؛ فراخ کردن چیزی.
۲. آشکار نمودن و بیان کردن مسٲله یا امر غامض؛ توضیح و تفسیر مسٲله یا کلامی تا دیگری آن را بفهمد.
۳. (اسم) نوشتهای که در توضیح کتاب، شعر، یا نوشتۀ دیگر نوشته شود.
۴. (اسم) نودوچهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸ آیه؛ اَلَمنَشرَح؛ انشراح.
〈 شرح دادن: (مصدر متعدی)
۱. توضیح دادن؛ بیان کردن.
۲. تفسیر کردن؛ شرح کردن.
آشکاری، فرانمون، گزارش، زند، ریز
بسط، بیان، تاویل، تشریح، تعبیر، تعریف، تفسیر، تفصیل، توصیف، توضیح، گزارش، وصف
account, definition, depiction, description, explanation, history, narration, portrayal, recital, relation, rider