شرابدیکشنری عربی به فارسیمشروب , اشاميدني , نوشابه , شربت , اشاميدن , نوشانيدن , سراب , کوراب , نقش بر اب , امر خيالي , وهم
افکندنلغتنامه دهخداافکندن . [ اَ ک َ دَ] (مص ) در پهلوی افگندن و اپکندن . از پیشوند اپا + کن بمعنی انداختن . بدور انداختن . ساقط کردن . دورکردن . فرش گستردن . از شماره بیرون کردن
شورلغتنامه دهخداشور. (اِ) آشوب . (برهان ) (رشیدی ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فتنه و فساد. شورش . (ناظم الاطباء). انقلاب . ثورت . (یادداشت مؤلف ) : تا برنهاد زلفک
لرد افکندنلغتنامه دهخدالرد افکندن . [ ل ِ اَ ک َدَ ] (مص مرکب ) رسوب کردن شراب و سرکه و آب لیمو و جز آن . ته نشین شدن دردی شراب و غیره . لِرت افکندن .
لرت افکندنلغتنامه دهخدالرت افکندن . [ ل ِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لِرد افکندن . ته نشین شدن دردی شراب . لای شراب در ته ظرف نشستن .