annealدیکشنری انگلیسی به فارسیزنگ می زند، پختن، گرم کردن، سخت وسفت کردن، بادوام نمودن، حرارت زیاد دادن و بعد سرد کردن
حسینی مشهدیلغتنامه دهخداحسینی مشهدی . [ ح ُ س َ ی ِ م َ هََ ] (اِخ ) سید فتحعلی خان اجدادش از سادات مشهد خراسان بودند. پدرش عوض علیخان بن عثمان نقوی در عصر فرخ سیر به هندوستان هجرت کرد
دوست شدنلغتنامه دهخدادوست شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رفیق شدن . یار گشتن . همدل شدن . مهربان شدن با کسی . (از یادداشت مؤلف ). ولایة. (تاج المصادر بیهقی ) : بنشاند آب آذرش بگریزد آ
روان بخشلغتنامه دهخداروان بخش .[ رَ وام ْ ب َ ] (نف مرکب ) آنکه یا آنچه روح ببخشد. جان بخش . روح بخش . صفتی از صفات آفریدگار : بهر کار کو ساخت داننده اوست روان بخش و روزی رساننده او
افتادهلغتنامه دهخداافتاده . [ اُ دَ / دِ ] (ن مف /نف ) عاجز. (برهان ) (ناظم الاطباء). کنایه از عاجز و زبون گردیده باشد. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ): یکی گفت چرا شب نماز نمیکنی
شمرلغتنامه دهخداشمر. [ش َ م َ ] (اِ) حوض خرد و کوچک . (برهان ) (ناظم الاطباء). حوض . حوض کوچک و تالاب . (غیاث ) (ناظم الاطباء). آبگیر خرد. (آنندراج ) (انجمن آرا). آبگیر. آبدان