شدت مغناطیسی زمینground magnetic intensityواژههای مصوب فرهنگستانشدت کل میدان مغناطیسی زمین که با مغناطیسسنجهای زمینی در ایستگاه پایه ثبت میشود
واحد شدت میدان مغناطیسیلغتنامه دهخداواحد شدت میدان مغناطیسی . [ح ِ دِ ش ِدْ دَ ت ِ م َ / م ِ ن ِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) واحدی است که برای سنجش شدت میدان مغناطیسی به کار میرود. واحد شدت میدا
شدتفرهنگ مترادف و متضاد۱. تشدد، تندی، حدت، درشتی، سختی، سورت، صلابت، ضراء، عذاب، قوت، نجدت، نکراء ۲. بسیاری، فراوانی، کثرت ≠ لطف
شدتدیکشنری فارسی به انگلیسیacuteness, dead, depth, extreme, extremeness, extremity, ferocity, fierceness, forcefulness, graveness, hotness, impetuosity, intensity, intensiveness, keenness
مغناطیسسنج پروتونیproton magnetometer, proton precession magnetometerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مغناطیسسنج برای آشکارسازی بقایای سازههای مدفون باتوجهبه تغییرات شدت میدان مغناطیسی زمین نیز: گرادیانسنج پروتونی proton gradiometer
گای لوساکلغتنامه دهخداگای لوساک . (اِخ ) ژزف لویی گی لوساک . عالم فرانسوی متبحر در فیزیک و شیمی در شهر سن لئونارد نوبلا (هت وین [ هُروی ] ) متولد شد. وی پس از فراغ از تحصیل در دارالف
شاخص اِی پیAP index, averaged planetary indexواژههای مصوب فرهنگستانشاخص سیارهای حاصل از مجموعهای از دادههای رصدخانههای استاندارد برای اندازهگیری شدت آشفتگی میدان مغناطیسی زمین در طول یک روز
برداشت مغناطیسیmagnetic surveyواژههای مصوب فرهنگستانبرداشتی که برای تعیین شدت و جهت میدان مغناطیسی زمین در نقاط مشخصی از سطح زمین انجام میشود
مؤلفۀ مغناطیسیmagnetic elementواژههای مصوب فرهنگستانزاویۀ انحراف یا زاویۀ میل یا شدت مغناطیسی در هر نقطه بر روی سطح زمین