5 مدخل
معلوم شد، مطلع کردن، اگاهی دادن، براورد کردن، تقویم کردن، قیمت کردن
تعریف کردن، مطلع کردن، اگاهی دادن، براورد کردن، تقویم کردن، قیمت کردن
appriser
ارزیابی شده است، دید زدن، تخمین زدن، ارزیابی کردن، تقویم کردن
مشخص شد، براورد کردن، تقویم کردن، قیمت کردن، مطلع کردن، اگاهی دادن