شترگاوپلنگلغتنامه دهخداشترگاوپلنگ . [ ش ُ ت ُ وْ پ َ ل َ ] (اِ مرکب ) به معنی اشترگاو و شترگاو که همان زرافه است . گاوپلنگ . حیوانی است افریقایی که به قدر استر است ، پایش مثل پای گاو، و سم دارد و گردنش مثل شتر بلند و رنگ بدنش مثل بدن پلنگ خط و خالی است و نام عربیش زرافه است . (فرهنگ نظام ) <span cl
زرافهفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) پستانداری نشخوارکننده با گردن و پاهای بلند و دو شاخ کوتاه بر روی پیشانی که بر روی بدنش خالهای قهوهایرنگ دارد؛ اشترگاوپلنگ؛ شترگاوپلنگ.۲. (نجوم) از صورتهای فلکی.
زرافهفرهنگ فارسی معین(زَ فِ) [ ع . ] (اِ.) = زراف : حیوانی است پستان دار و نشخوارکننده و بزرگ جثه به اندازة شتر، گردن دراز و دست های بلند و پاهای کوتاه دارد. در فارسی اشترگاوپلنگ و شترگاوپلنگ هم گفته می شود.
اشترگاوپلنگلغتنامه دهخدااشترگاوپلنگ . [ اُ ت ُ پ َ ل َ ] (اِ مرکب ) حیوانی است که بعربی زرافه گویند. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). شترگاوپلنگ . همان شترمرغ است [ کذا ]. (شرفنامه ٔ منیری ). زرافه . (دهار). مِنضَحَه . منضَخَه . نَضّاحه . حیوانی است میان گاو وحشی و شتر حبشی و بین یوزپلنگ .(عقد الفرید
شترگاولغتنامه دهخداشترگاو. [ ش ُ ت ُ ] (اِ مرکب ) اشترگاو. اشترگاوپلنگ . شترگاوپلنگ . مخفف شترگاوپلنگ است که به عربی زرافه باشد. (انجمن آرا). جانوری است که آن را به عربی زرافه گویند. سر آن جانور به سر شتر و گویند به سرگاو کوهی بماند و سینه و سم و شاخ او به سینه و سم و شاخ گاو شبیه است لیکن شاخش
اشترگاوپلنگلغتنامه دهخدااشترگاوپلنگ . [ اُ ت ُ پ َ ل َ ] (اِ مرکب ) حیوانی است که بعربی زرافه گویند. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). شترگاوپلنگ . همان شترمرغ است [ کذا ]. (شرفنامه ٔ منیری ). زرافه . (دهار). مِنضَحَه . منضَخَه . نَضّاحه . حیوانی است میان گاو وحشی و شتر حبشی و بین یوزپلنگ .(عقد الفرید