شبکةدیکشنری عربی به فارسیتوري , پنجره مشبک , شبکه , پنجره کوچک بليط فروشها (در سينما و غيره) , سوراخ تور پشه بند , سوراخ , چشمه , تور مانند يا مشبک کردن , بدام انداختن , گير انداختن , ش
شبکةدیکشنری عربی به فارسیتوري , پنجره مشبک , شبکه , پنجره کوچک بليط فروشها (در سينما و غيره) , سوراخ تور پشه بند , سوراخ , چشمه , تور مانند يا مشبک کردن , بدام انداختن , گير انداختن , ش
meshدیکشنری انگلیسی به فارسیمش، شبکه، سوراخ، بافته، سوراخ تور پشه بند، چشمه، بدام انداختن، گیر انداختن، شبکه ساختن، تور ساختن، درهم گیرافتادن، تور مانند یا مشبک کردن
meshesدیکشنری انگلیسی به فارسیمش، شبکه، سوراخ، بافته، سوراخ تور پشه بند، چشمه، بدام انداختن، گیر انداختن، شبکه ساختن، تور ساختن، درهم گیرافتادن، تور مانند یا مشبک کردن
Meshedدیکشنری انگلیسی به فارسیمشه، بدام انداختن، گیر انداختن، شبکه ساختن، تور ساختن، درهم گیرافتادن، تور مانند یا مشبک کردن
جدول بندی کردنلغتنامه دهخداجدول بندی کردن . [ ج َدْ وَ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نهر کندن ، جوی خرد ساختن . چنانکه گویند: باغ یا خیابان را جدول بندی میکنند. || شبکه کشیدن با خطوط در کتاب و