afterدیکشنری انگلیسی به فارسیبعد از، پس از، عقب، در عقب، بتقلید، بیادبود، در پی، پشت سر، مابعد، در جستجوی، در صدد
شبثةلغتنامه دهخداشبثة. [ ش ُ ب َ ث َ ] (ع ص ) مردی که همواره ملازم حریف خود باشد و از وی مفارقت نکند. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
شافسقلغتنامه دهخداشافسق . [ ف َ س َ ] (اِخ ) معرب شابسه است از قرای مرو. رجوع به لباب الانساب ، ذیل شافسقی و شابسته شود.
شباثلغتنامه دهخداشباث . [ ش ِب ْ با ](ع اِ) مفرد شبابیث است و آن اره و سیخ سرکج باشد. (از منتهی الارب ). چنگکهای آتش . (از اقرب الموارد).
شبارقلغتنامه دهخداشبارق . [ ش َ رِ ] (ع اِ)قطعه ها. پاره ها. (از اقرب الموارد). || گوشتهای پخته ٔ گوناگون . (از متن اللغة). || پاره ٔ گوشت کوچک که پخته شده باشد. و این کلمه معرب
شبارقلغتنامه دهخداشبارق . [ش ُ رِ ] (ع اِ) فارسی زبان آن را بیشباره خواند: و لَحم شبارق ؛ پاره ٔ گوشت کوچک که پخته شود. گویند این کلمه معرب است . (از المعرب جوالیقی ص 204). پاره