4521 مدخل
rumormonger, scandalmonger, talebearer
أرجف إرجافا ، أشاع إشاعة ، بث الإشاعات
bruit, buzz, gossip
chitchat, grapevine, scandal
talk
calumniate
شایعه پراکن
شایعه پراکندن
شایعه پراکندن.
شایع کردن، شایعه ساختن، شایعهپراکنی کردن، شایعه پراکندن
(هُ. اَ تَ) (مص ل .) (عا.) چو انداختن ، شایعه پراکندن .