ابوعبدالغتنامه دهخداابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) محمدبن قاسم بن حسین معیة حلی دیباجی نسابه استاد شهید اول و احمدبن علی بن حسین بن عتبه صاحب کتاب عمدةالطالب و شاگرد علامه فخ
سلطان محمدنورلغتنامه دهخداسلطان محمدنور. [ س ُ م ُ ح َم ْ م َ دِ ] (اِخ ) شاعر و خوشنویس قرن ده هجری . وی پسر و شاگرد سلطان علی مشهدی است و نسخه ٔ زیبای نظامی مورخ 931 هَ .ق . که در موزه
پاگانیلغتنامه دهخداپاگانی . (اِخ ) نام خاندانی ایتالیائیست که از آن دوده نقاشان بزرگ برخاسته و از جمله ونسنزو پاگانی مولد او در مونت روبیانو دراواخر مائه ٔ پانزدهم میلادی بود و در
جرجانیلغتنامه دهخداجرجانی . [ ج ُ ] (اِخ )علی بن محمدبن علی حسینی حنفی یا شیعی استرابادی مشهور به میر سیدشریف جرجانی . وی از مشاهیر علماء علم کلام و حکمت و ادب بشمار بود مؤلف روض
خانه شاگردلغتنامه دهخداخانه شاگرد. [ ن َ / ن ِ گ ِ ] (اِ مرکب ) پسربچه هایی که به نوکری به خانه می برند. پسربچه هایی که کارهای کوچک خانه را انجام می دهند. وردست .
