شاگردانگیلغتنامه دهخداشاگردانگی . [ گ ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) پول اندکی که پس از اجرت استاد بطریق انعام بشاگرد دهند. (ناظم الاطباء). عطیه ای شاگرد دکان را چون از استاد او چ
انعامفرهنگ مترادف و متضاد۱. احسان، بخشش، پاداش، جایزه، خلعت، دهش، صله، عطا، عطیه، هبه، هدیه ۲. شاگردانگی ۳. شتل، شتلی
دالابهلغتنامه دهخدادالابه . [ ب َ /ب ِ ] (اِ) شاگردانی که آنان را در قراول میگذارند. (ناظم الاطباء). قراول که عرب طلایع گوید : انجم رخشان که شب با مشعله بهر پاس خلوتت دالابه است .
تیاذوقلغتنامه دهخداتیاذوق . (اِخ ) طبیب مشهور صدر اسلام در دولت اموی ، در خدمت حجاج بن یوسف و او را شاگردانی بزرگ بود و بعض آنان درک زمان عباسیان را کردند مانند فرات بن شحناثا، طب