شاپوه شاهلغتنامه دهخداشاپوه شاه . (اِخ ) شاپورشاه . شاپور دوم ساسانی . (تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2609). رجوع به شاپوربن هرمز و شاپور دوم و شاپور ذوالاکتاف شود.
شاپوهلغتنامه دهخداشاپوه . (اِخ ) مخفف شاپوهر (شاپور). جزو اشکانیانی که بعد از ارشک بزرگ در ارمنستان سلطنت کردند نام برده شده و مدت سلطنت او 74 سال ذکر گردیده است . (تاریخ ایران ب
شاپورلغتنامه دهخداشاپور. (اِخ ) ابن یزدجرد الاثیم . رجوع به شاپوربن یزد گرد و فارسنامه ٔ ابن البلخی چ لیسترنج و نیکلسون ص 25 شود.
ارمنستانلغتنامه دهخداارمنستان . [ اَ م َ ن ِ ] (اِخ ) ارمن . ارمنیه . ارمینیه . (دمشقی ). ناحیه ای در آسیای غربی که از جانب شمال به گرجستان و از مشرق به بحر خزر و از جنوب به درّه ٔ
شاپورلغتنامه دهخداشاپور. (اِخ ) ابن اردشیر. نام دومین پادشاه سلسله ٔ ساسانی . معروف به شاپور اول است . داستان تولد او از دختر اردوان آخرین پادشاه سلسله ٔ اشکانی در شاهنامه و کتب
سابورلغتنامه دهخداسابور. (اِخ ) معرب شاپور (شاه پوهر) است . رجوع به شاپور شود. جوالیقی در المعرب آرد: سابور فارسی است ودر زبان عرب از قدیم آمده است . عدی ّ بن زید گوید:این کسری ک
مالکهلغتنامه دهخدامالکه . [ ل ِ ک َ / ک ِ ] (اِخ ) معشوقه ٔ شاپور شاه . (از فهرست ولف ). بنقل شاهنامه دختر طائر غسانی از نوشه دختر نرسی ساسانی است که درجنگ شاپور ذوالاکتاف با «طا
عهد نبشتنلغتنامه دهخداعهد نبشتن . [ ع َ ن ِ ب ِ ت َ ] (مص مرکب ) عهد نوشتن . پیمان نوشتن : به مهرش منوچهر عهدی نبشت سراسر ستایش بسان بهشت . فردوسی .نبشتند عهدی ز شاپور شاه کز آن پس ن